1. معنای «تدبّر» در متون تفسیری 1. 1. تدبّر در قرآن به معنای تفکر در پیام های کلی قرآن
در نگاه و برداشت غالب مفسران، تدبّر در قرآن عبارت است از تفکر در پیام های کلی و جهت گیری های قرآن «اعم از اوامر و نواهی مربوط به اخلاق و احکام، مواعظ و عبرت ها و...»؛ اما بعضاً تفکر در جنبه های زبانی و ادبی قرآن «جنبه های فصاحت و بلاغت» نیز مورد توجه قرار گرفته است.
برای نمونه طبرسی در تفسیر سوره ی نساء آیه ی 82 «أفلا یتدبّرون القرآن و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً» سه قول را درباره ی تدبّر در قرآن بیان کرده است:
الف. تفکر در عدم خلل و تناقض در قرآن؛ ب. تفکر در هماهنگی در معنا و سازگاری در احکام قرآن و حسن عبارات آن و اینکه هر قسمت از قرآن قسمت دیگر را تأیید می کند. ج. تفکر در اینکه قرآن چگونه انواع احکام «اعم از اوامر و نواهی»، اخبار صدق، دعوت به مکارم اخلاق و خیر و زهد را همراه با فصاحت در لفظ، استواری در نظم و درستی معنا در یک جا جمع کرده است».
اعتقاد خود طبرسی این است که ارجح، دلالت تدبّر بر همه ی این وجوه است(5). بیان طبرسی جامع اقوال و آراء است، اما در بیان مفسران دیگر نیز تدبّر غالباً همان تفکر در پیام های کلی قرآن معنا شده است. مثلاً طبرسی در تفسیر آیه ی 82 از سوره ی نساء قول دوم طبرسی را برگزیده (6)، و در تفسیر آیه ی 29 از سوره ی ص «کتاب أنزلناه إلیک مبارک لیدّبّروا آیاته و لیتذکّر أولوا الألباب» تدبّر در قرآن را تفکر در «حجّت های الهی و تشریع های او، در قرآن» دانسته است(7). زمخشری (8) و ابوحیّان (9) نیز در تفسیر آیه ی 24 سوره ی محمد «أفلا یتدبّرون القرآن أم علی قلوب أقفالها» از تفکر در «مواعظ و زواجر الهی» سخن گفته اند.
برای پی جویی این برداشت در میان مفسران معاصر باید از عبده و ابن عاشور نام برد. عبده در تفسیر آیه ی 82 سوره ی نساء، با این استدلال که تدبّر در قرآن از مقوله ی تدبّر در «کلام» است، متعلّق تدبّر را غایات و مقاصدی دانسته است که کلام به جهت آنها صادر شده است. در نظر او غایات و مقاصد قرآن چیزی نیست جز جنبه های هدایتی و دعوت قرآن کریم به حق و خیر و راهبری انسان به سوی صلاح در دنیا و فلاح و رستگاری در عقبی. عبده تصریح کرده است که این تحلیل محصول فکر و تأمل شخصی اوست و او در این باره از کلام هیچ یک از مفسران استفاده نکرده است. او همچنین افزوده است که توضیح درباره ی مسأله ی فصاحت و بلاغت و سازگاری در اسلوب بیانی قرآن را به کلام مفسران واگذارده و از باب نمونه نظر طبری را در تفسیر آیه ی 82 از سوره ی نساء آورده است. (10)
اما ابن عاشور، با رویکردی تحلیلی تر به تدبّر در قرآن پرداخته است. او در تفسیر آیه ی 82 سوره ی نساء، تدبّر در قرآن را تأمل در «دلالت قرآن» معنا کرده و در تفسیر آن دو احتمال را مطرح نموده است:
1. تدبّر در تفاصیل آیات، یعنی تأمل در چگونگی دلالت تفاصیل آیات بر مقاصدی که مسلمانان به آن هدایت شده اند.
2. تأمل در دلالت کلیت قرآن، از حیث بلاغتش، بر اینکه از جانب خداست و کسی که آن را آورده صادق است.
ابن عاشور هر دو معنا را درست، اما با توجه به سیاق آیات، احتمال اوّل را ارجح و مناسب تر دانسته است؛ که «[منافقان]» اگر در جنبه های هدایتی قرآن تأمل و تدبّر می کردند، خیر عظیم نصیبشان می شد و فتنه ای که به سبب نفاق گرفتارش بودند از بین می رفت». (11)
1. 2. تدبّر در قرآن به معنای کوششی تفسیری / تأویلی
علامه طباطبایی در تفسیر آیه ی 82 سوره ی نساء آورده است که تدبّر در قرآن می تواند به دو معنا باشد: تأمل در آیه ای از پس آیه ای دیگر (تأمل در آیات) و یا تأمل از پس تأمل در یک آیه (تأمل و دقت در چند مرتبه). سپس معنای نخست را در تفسیر آیه ی مورد بحث مناسب تر دانسته و بیان می دارد: «مراد آیه این است که مخالفین قرآن را تشویق کند به دقت و تدبّر در آیات قرآنی و اینکه در هر حکمی که نازل می شود و یا هر حکمتی که بیان می گردد و یا هر داستانی که حکایت می شود و یا هر موعظه و اندرزی که نازل می گردد، آن نازل شده ی جدید را به همه ی آیاتی که مربوط به آن است عرضه بدارند؛ چه آیات مکی و چه مدنی، چه محکم و چه متشابه، آن گاه همه را پهلوی هم قرار دهند تا کاملاً بر ایشان روشن گردد که هیچ اختلافی بین آنها نیست» (12). بدین ترتیب او با انتخاب معنای نخست، تدبّر در قرآن را مانند تفسیر قرآن به قرآن تعریف کرده است.
اما نظریه پردازی بر مبنای معنای دومی که علامه از تدبّر به دست داده، یعنی تأمل از پس تأمل در یک آیه، در بیان ابن عاشور در تفسیر آیه ی 29 از سوره ی ص «کتاب أنزلناه إلیک مبارک لّیدّبّروا آیاته» صورت گرفته است. او آورده است: «تدبّر یعنی تفکر و تأملی که به شناخت مراد و مقصود معانی می انجامد. و این گونه از تفکر در کلامی محقق می شود که الفاظش قلیل اما معانیش پرشمار است؛ چنان که هر چه متدبّر بیشتر در آن تدبّر کند معانی بیشتری برای او آشکار می شود، معانی ای که در نگاه اول آشکار نشده بودند » (13). او از منظری دیگر تدبّر را تتبّع معنا کرده و در مورد قرآن نیز آن را «دنبال کردن ظواهر الفاظ قرآن تا رسیدن به معانی پوشیده و تأویلهای سازگار با ظاهر قرآن دانسته است» (14). بنابراین می توان گفت ابن عاشور تدبّر در «آیات» قرآن را پی جویی لایه های تودرتوی معانی آیات قرآن می داند.
شبیه نظریه ابن عاشور را نصرت بیگم به نقل از مقدس اردبیلی آورده است: «تدبّر در جایی صدق می کند که در آیه احتمالاتی داده شود، لکن در جایی که معنی آن ظاهر باشد که به نظر همه یکسان آید تدبّر در آن معنی ندارد» (15). چنانکه پیداست در اینجا تدبّر به معنای دقت و تأمل جهت انتخاب معنای مناسب آیه از میان احتمالاتی است که در عرض یکدیگرند، در حالی که ابن عاشور با تدبّر در آیه، معانی افزونتری را در لایه های معنایی آیه دنبال می کند؛ معنای که در طول و بطن یکدیگرند.
1. 3. تدبّر در قرآن به معنای متابعت قرآن
در تفسیر آیه ی 29 از سوره ی ص، قرطبی قولی را از حسن بصری نقل کرده است که منظور از «لیدّبّروا آیاته»، «اتباع» آیات است(16). سیوطی نیز در ذیل همین آیه از امام حسین (ع) نقل کرده است که منظور، «اتباع قرآن با عمل به آن» است(17). با این همه می توان از این نمونه ها این گونه برداشت کرد که نتیجه و غایت تدبّر را بیان می کنند، نه معنای تدبّر را.
1. 4. تحلیل و ارزیابی
1. در مرور آراء تفسیری این نکته در خور تأمل می نماید که برداشت تفسیری غالب که تدبّر را تفکر در پیام های کلی قرآن می شمارد؛ عمدتاً در تفسیر آیه ی 82 سوره ی نساء ارائه شده، و برداشت های دیگر در ذیل آیه ی 29 سوره ی ص آورده شده است. آیه ی 82 سوره ی نساء، خطاب به منافقان است که در حقّانیت «قرآن» و رسالت پیامبر (ص) تردید دارند و آیه ی 29 سوره ی ص، خطابی عام درباره ی تدبّر در «آیات» قرآن دارد. برای مثال مقایسه ی آرای ابن عاشور در ذیل این دو آیه به خوبی نشان می دهد که چگونه تفاوت فضای گفت و گویی و نیز متعلَّّّق مشخص تدبّر (در آیه ی 82 از سوره ی نساء، «قرآن» به عنوان مجموعه وحی و در سوره ی ص آیه ی 29، «آیات» قرآن به عنوان اجزاء وحی) در برداشت مفسر از معنای «تدبّر در قرآن» تأثیر گذاشته است.
2. می توان به قرآن به عنوان مجموعه ی وحی (مبنای برداشت نخست در متون تفسیری)از دو منظر و به دو اعتبار نگریست. اولی که نگاه غالب مفسران است، توجه به خود قرآن و پیش آوردن مجموع ویژگی های آن به عنوان کلامی متمایز از کلام بشری است، و دومی نحوه ی نگریستن به جایگاه و نقش قرآن در فرآیند ارتباطی میان خداوند به عنوان منبع و فرستنده کلام و پیامبر اکرم (ص) به عنوان گیرنده را نشان می دهد. پیداست که تمایز این دو رویکرد آن اندازه است که در واقع به انتخاب دو معنا و دو متعلَّق (دال) متفاوت برای تدبّر می انجامد.
انتخاب رویکرد اول در تدبّر، یعنی تدبّر در خود قرآن به عنوان کلامی جز کلام بشر، شخص متدبّر را به زیر ساخت معنایی و مقاصد کلام (جنبه های هدایتی و ... ) رهنمون می سازد؛ و انتخاب رویکرد دوم یعنی تدبّر در قرآن به عنوان واسط و ارتباط دهنده خدا و رسول، اصل و خاستگاه این فرآیند ارتباطی یعنی خداوند را در نظر متدبّر برجسته می نماید؛ معرفت به اینکه گوینده این سخن جز خداوند نمی تواند باشد. رویکرد نخست چنان که گفتیم رویکرد غالب مفسران درباره ی تدبّر در قرآن است؛ و رویکرد دوم را می توان در نظریه دومی که ابن عاشور به دست داده بود، پی جویی کرد(18). به این رویکرد، در تحلیل معنا شناختی تدبّر باز خواهیم گشت.
2. معنای لغوی «تدبّر»
تدبّر در لغت معنای ظاهراً روشنی دارد. این واژه از ماده «دبر» و بر ساخت باب ثلاثی مزید «تفعُّل» است. ماده «دبر» به معنای پشت و انتهای هر چیز است و بنابراین لغت شناسان تدبّر را نظر کردن در «دبر» امور یعنی همان عاقبت و آخِر امور، معنا کرده اند(19). ابو هلال عسکری نیز از منظر مقایسه، معنای «تدبّر» را با «تفکّر» به این صورت آورده است. «التدبّر، تصرف القلب بالنظر فی عواقب الامور؛ و التفکّر، تصرف القلب بالنظر فی الدلائل». تدبّر ادراک، با نظر در عواقب امور و تفکر ادراک، با نظر در دلایل است. (20)
مشکور برای ساخت ثلاثی مزید «دَبَر» جز معنای «پشت کردن»، معنای «چیزی را بردن، سخنی را نقل کردن، و گفتن» را نیز به کار برده است. او در بررسی تطبیقی با دیگر زبان های سامی افزوده است: ساخت فعلی dabar در عبری، و نیز dbr در فنیقی و آرامی شاهنشاهی به معنای «سخن گفتن»، ساخت اسمی dober در عبری و dabara در آرامی به معنای «راهنمایی»، dabar در آرامی و dobura در سریانی به معنای «راهنما و رهبر» و dbarدر سریانی به معنای «راهبری کردن اغنام و احشام» است(21).
از آنچه مشکور در بررسی تطبیقی با زبان های سامی به دست آورده، مفهوم «راهنمایی و رهبری کردن» را می توان در مفهومِ ملازم آن، «دنبال کردن و متابعت»، در داده های لغویان نیز پی جویی کرد(22). همچنین مفهوم «سخن گفتن / سخنی را نقل کردن» نیز در کاربردهایی که لغویان به دست داده اند وجود دارد. (23)
داده های لغت نامه ای را می توان این گونه جمع بندی کرد:
1. تدبّر نوعی خاصی را ادراک و نوعی متمایز از تفکر است. تدبّر نظر کردن و اندیشه در عاقبت و انتهای امر است. در تدبّر به عنوان یک فعالیت ادراکی، حرکت و انتقال ذهنی صورت می گیرد؛ که نقطه آغاز آن مواجهه شخص مُدرک با یک پدیده است. شخص به تدبّر در آن پدیده می پردازد، یعنی می کوشد با بهره گرفتن از قوای ادراکی به عاقبت و پس (دبر) آن پدیده برسد. بنابراین نقطه پایان این فرآیند ذهنی، جایی است که شخص مدرک به شناخت عاقبت و انتهای آن پدیده دست یافته، و این انتقال ذهنی را می توان انتقال از «دال» به «مدلول» نیز خواند. این کلیت فرآیند تدبّر به عنوان فعالیتی ادراکی است. اگر بخواهیم تحلیلی از دقت لغویان در تمایز تدبّر از تفکر به دست دهیم باید بگوییم که تمایز میان تدبّر و تفکر به تفاوت در نوع عملکرد قوای ادراکی مربوط می شود. در فرآیند تدبّر شخص مدرک، معرفت نسبت به پدیده را در عواقب و دنباله های آن می جوید، اما در فرآیند تفکر این جستجو برای معرفت در دلائل و اسباب شکل گیری پدیده صورت می گیرد.
2. تدبّر با مفاهیم «پشت»، «انتها»، «ریشه و اصل»، «متابعت» و «سخن و کلام» مرتبط است.
نظرات شما عزیزان: